تقدیم به مهربان ترین مدیر مهندس پادیاب عزیز.

خبر آوردند دستان طبیبان شهر مدتی است تن مهربانترین مدیر را می نوازد. مدیر مدبر، توانمند، عالم و خوش اخلاقی که کوچک و بزرگ، پیر و جوان همواره برایت آرزو می کردند که: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، وجود نازکت آزرده گزند مباد. لیک تقدیر الهی بر آن رقم زد که مدتی عارضه ای با آزردنت سبکبال ترت گرداند. روزی که در دومین سال خدمتم آنگاه که جوانی بیست و هشت ساله بودم زمام امور مرکز ملاسرا را به دستم سپردید، گذری به تاریخ اسلام زدم و رفتار محمدی تان را ستودم. آن هنگام که محمد (ص) فرماندهی لشکر را به اسامة بن زید می سپارد تا به مردم بفهماند که مقام و موقعیت های اجتماعی جز لیاقت و کاردانی چیز دیگری نمی خواهد و در گرو سن و سال نیست. مهربان ترین و شایسته ترین مدیر دوران خدمتم، تاکنون به ملاقاتتان نیامده ام چراکه میدانم دوستدارنتان بسیارند و پذیرش همگان از سویتان که مشهورید به گشاده رویی و مهمان نوازی، در فرآیند بهبودی تان خدشه وارد خواهد ساخت. بهتر آنست دوستدارانتان در ایام سوگواری حضرت اباعبدالله و یاران باوفایش توکل بخدا و توسل به کریمان بی مثال جویند و شفای عاجلتان را از درگاه احدیت مسئلت نمایند. ماندگارترین مدیر جهاد کشاورزی استان گیلان، گیاهی به گل نخواهد نشست تا که برگردی. تا آمدنت دستهای دعامان را بسوی بخشاینده مهربان باز نگاه خواهیم داشت. به امید کرمش (ارادتمند: لیلا بذرکار خطیبانی، معاون فنی و اجرائی مدیریت جهاد کشاورزی شفت)